امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1921

1. گر ماه تو از مشک تو آلوده نبودی

2. زینسان دل من خسته و پالوده نبودی

3. ور زلف ترا شانه فراهم ننشاندی

4. یک، دل به سر کوی تو آسوده نبودی

5. زینگونه نخوردی غم تو خون دل ما

6. گر غمزه خونخوار تو فرموده نبودی

7. ور نرگس مست تو خبر داشتی از ما

8. خون خوردن ما بهر تو بیهوده نبردی

9. تا چند کشم زین دل خود کار جفاها

10. ای کاش که این جان غم اندوده نبودی

11. آسوده دلی داشته ام، ای صنم، آن روز

12. کاین داغ بتان بر دل گم بوده نبودی

13. خسرو که به دامان مژه رفت درت را

14. افسوس که گر دامنش آلوده نبودی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز
* هر که دل بردن او دید و در انکار من است
شعر کامل
حافظ
* دل ای رفیق درین کاروانسرای مبند
* که خانه ساختن آیین کاروانی نیست
شعر کامل
سعدی
* کوه و دریا و درختان همه در تسبیح‌اند
* نه همه مستمعی فهم کنند این اسرار
شعر کامل
سعدی