امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1933

1. گر چشم من در روی آن خورشید رخسار آمدی

2. آخر شب امید را صبحی پدیدار آمدی

3. تا کی دوم چون بیخودی در کویت ار بختم بدی

4. یا پای در سنگ آمدی یا سر به دیوار آمدی

5. گر دوست بودی یار من، کی خواستی آزار من؟

6. آسان گرفتی کار من، هر چند دشوار آمدی

7. پشت من از غم گشت خم، کز بخت بنمودی ستم

8. هرگز چنین خاری ز غم بر جان غمخوار آمدی؟

9. دردی که دارم در نهان کز یار جستی کس نشان

10. هر موی من گشتی زبان، یک یک به گفتار آمدی

11. تا کی ز بیداری مرا باشد دو دیده در هوا

12. ای کاش! تیری از سما بر چشم بیدار آمدی

13. خسرو چنان گشت از سخن، کاندر میان انجمن

14. از دوست در گفتی سخن، دشمن به گفتار آمدی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ساروان بار من افتاد خدا را مددی
* که امید کرمم همره این محمل کرد
شعر کامل
حافظ
* پندم مده که نشونم، ای نیکخواه، ازآنک
* من با توام، ولی دل و جان جای دیگرست
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* چو پرده دار به شمشیر می‌زند همه را
* کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
شعر کامل
حافظ