امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 216

1. در شب هجر که از روز قیامت بتر است

2. مردم دیده من غرقه به خون جگر است

3. ساکن از آب شود آتش و یا از دیده

4. غرقه آییم و هنوز آتش ما تیزتر است

5. به طراوت رخ تو رشک گل سیراب است

6. به تبسم دهنت غیرت تنگ شکر است

7. ای صبا، گر گذری بر سر آن کو، برسان

8. خبر ما بر آنکس که ز ما بی خبر است

9. قاصد کعبه ز مقصود ندارد خبری

10. گر چه در بادیه بیچاره به جان در خطر است

11. گر خیال تو، به مهمان من آید روزی

12. جگر سوخته ام در نظرش ما حضر است

13. بی تو از دست غم هجر ز پا افتادم

14. به سر من گذری کن که جهان بر گذر است

15. مردمان منکر عشقند منم کشته او

16. شیوه ما دگر و شیوه مردم دگر است

17. گر بنوشد قدحی خسرو مسکین گه گاه

18. عیب او پوش که این شیوه اهل نظر است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کنون دل بستگی غنچه با گل، کی نهان ماند؟
* که هرچ اندر دل غنچه ست سوسن بر زبان دارد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* باده صافی شد و مرغان چمن مست شدند
* موسم عاشقی و کار به بنیاد آمد
شعر کامل
حافظ
* دوری راه تو صائب ز گرانباری هاست
* بار از خویش بینداز که منزل باشی
شعر کامل
صائب تبریزی