امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 222

1. بند جانم ز خم سلسله موی کسی ست

2. زخم جانم ز کمان خانه ابروی کسی ست

3. شب ز غم چون گذرانم من تنها مانده

4. ای خوش آن کس که شبش تکیه به پهلوی کسی ست

5. گریه امروز نمی ایستدم، کاندر خواب

6. دیده ام شب که رخم گویی بر روی کسی ست

7. از کجا آمدی، ای باد، که دیوانه شدم

8. بوی گل نیست که می آید، این بوی کسی ست

9. پند خود بیهده ضایع مکن، ای صاحب پند

10. کز توام نیست خبر ز آنکه دلم سوی کسی ست

11. دل من دور نرفته ست، نکو می دانم

12. باز جویید همانجاش که در موی کسی ست

13. بو که از گم شده خویش نشانی یابم

14. روز و شب گشتم هر جا که سر کوی کسی ست

15. از دل و دیده و جان هر چه دهم راضی نیست

16. یارب، این ترک جفا پیشه چه بدخوی کسی ست

17. گر تو منکر شوی، ای شوخ، بداند همه کس

18. کاین بلای دلم از نرگس جادوی کسی ست

19. سر ابروی تو گردم، گرهش بازگشای

20. که کمانت نه به اندازه بازوی کسی ست

21. همه بهر دگرانست زکوة حسنت

22. آخر این خسرو بیچاره دعاگوی کسی ست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتم بروی روشن تو روی برنهم
* گفتا که آب گل ببرد رنگ زعفران
شعر کامل
فرخی سیستانی
* قدمی که برگرفتی به وفا و عهد یاران
* اگر از بلا بترسی قدم مجاز باشد
شعر کامل
سعدی
* من ندارم طالع از مقصود، ورنه بارها
* گل ز مستی تکیه بر زانوی بلبل کرده است
شعر کامل
صائب تبریزی