امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 234

1. هر کس آنجا که می و شاهد و گلشن آنجاست

2. من همانجا که دل گشمده من آنجاست

3. هر شب، ای غم، چه رسی در طلب دل اینجا

4. آخر آن سوخته سوخته خرمن آنجاست

5. گم شده جان به شب تیره و چشمم به ره است

6. هم بران بام که خود آن مه روشن آنجاست

7. گفتی، ای دوست که بگریز و ببر جان زین کوی

8. چون گریزم که گروگان دل دشمن آنجاست

9. سر محراب ندارم، من و کویت پس ازین

10. که بت و بتکده گبر و برهمن آنجاست

11. شب نگنجیدم در جامه که گفت از تو صبا

12. که منم جان غریبی و مرا تن آنجاست

13. ماند در ناله هم اندر غم تو خسرو، ازآنک

14. بلبل اینجاست، ولیکن گل و سوسن آنجاست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حدیث عشق نداند کسی که در همه عمر
* به سر نکوفته باشد در سرایی را
شعر کامل
سعدی
* در مردم بی مغز سرایت نکند حرف
* رنگین نکند باده گلرنگ کدو را
شعر کامل
صائب تبریزی
* هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی
* کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را
شعر کامل
حافظ