امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 235

1. گر بگویم که درون دل من پنهان چیست

2. خود بگویی و بدانی که غم هجران چیست

3. خستگان تو که دور از تو، نه نزدیک تواند

4. تو چه دانی که همه شب به دل ایشان چیست

5. کشتنم خواهی، اینک سر و اینک خنجر

6. می کشی یا بزیم چند گهی، فرمان چیست

7. درد تو آتش و آب از دل و چشمم بگشاد

8. به جز از سوختن و غرقه شدن درمان چیست

9. عشق داند که زمین را ز چه شوید اشکم

10. نوح داند که جهان را سبب طوفان چیست

11. دارم امید که چون بخت در آرم به برت

12. تا ز تو بخت من بی سر و بی سامان چیست

13. آشکارا بکشم زانکه بمردم به خیال

14. کان شکر خنده به زیر لب تو پنهان چیست

15. ور نخواهی به شکر کشت من مسکین را

16. لب شیرین شکنت را به شکر دندان چیست

17. زلف را پرس، اگرت نیست یقین کز زلفت

18. حال خسرو به شب تیره بی پایان چیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل
* توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد
شعر کامل
حافظ
* مردم آزار محال است خجالت نکشد
* که نمک آب شود چون به جراحت گذرد
شعر کامل
صائب تبریزی
* تو در آینه نگه کن که چه دلبری ولیکن
* تو که خویشتن ببینی نظرت به ما نباشد
شعر کامل
سعدی