امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 375

1. دل من به جانانی آویخته ست

2. چو دزدی کز ایوانی آویخته ست

3. فدا باد جانها بدان زلف کش

4. به هر تار مو جانی آویخته ست

5. چه زنار کفرست هر موی او

6. که در هر یک ایمانی آویخته ست

7. بتان را مزن سنگ، ای پارسا

8. به هر بت مسلمانی آویخته ست

9. غمم سهل گیرید و مسکین کسی

10. که در زلف جانانی آویخته ست

11. زهی دولت صید جانم که او

12. به فتراک سلطانی آویخته ست

13. نبینم جهان جز جگر پاره ای

14. به هر نوک مژگانی آویخته ست

15. خراشیده باشد دل بلبلی

16. که در شاخ بستانی آویخته ست

17. چو خسرو اسیر تو شد رحمتی

18. که دردی به درمانی آویخته ست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کی بود برگ من آن نسرین بدن را کاین زمان
* همچو بلبل در زمستان بینوا افتاده‌ام
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* روی او در حسن چون ما هست، می‌گویم تمام
* قد او در لطف چون سروست، بنمودیم راست
شعر کامل
اوحدی
* باده کو تا به من آن تلخ زبان رام شود؟
* تلخی می نمک تلخی بادام شود
شعر کامل
صائب تبریزی