امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 383

1. یار چون با ماست بهر دیدنش تعجیل چیست

2. یوسف اندر مصر دل، در دیده رود نیل چیست

3. آن بت اندر سینه و سوزان دلم قندیل وار

4. چون دلم بتخانه شد، بتخانه را قندیل چیست

5. کشتن خود خواستم از غمزه خون ریز او

6. گفت صید انداز ساکن، صید را تعجیل چیست

7. رهروان صدق را از راحت و محنت چه غم

8. عاشقان کعبه را پرسش ز راه و میل چیست

9. مرد چون شد عاشق جانان، نترسد از بلا

10. مور چون شد بر در شه، بیم پای پیل چیست

11. تقوی و پرهیزگاری نیست کار عاشقان

12. صوفی میخواره را سجاده در زنبیل چیست؟

13. چون جمالت آیت رحمت شد اندر شان خلق

14. آخر این چندین ز بهر کشتنم تأویل چیست

15. خط شد آغازت، چو دورست از رخت چشم بدم

16. وه که این زیبا بناگوشت، نشان نیل چیست

17. ای که خسرو را نصیحت می کنی از بهر عشق

18. پند چون می نشنود، بیهوده قال و قیل چیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دریغ و درد که تا این زمان ندانستم
* که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق
شعر کامل
حافظ
* جان فدای دهنش باد که در باغ نظر
* چمن آرای جهان خوشتر از این غنچه نبست
شعر کامل
حافظ
* خوردن گندم برون انداخت آدم را ز خلد
* تا بدانی پیش حق یک جو اطاعت سهل نیست
شعر کامل
صائب تبریزی