امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 406

1. ای داشته به سر ز رعونت کلاه کج

2. سر کج مکن که کج بودش جایگاه کج

3. سیلی باد بین که چسان افگند به خاک

4. غنچه که می نهد دو سه روزی کلاه کج

5. از چشم راست بین همه را، کز کژی بود

6. کردن به مردمان ز تکبر نگاه کج

7. در نیک کوش کت بد و نیک ار به طینت است

8. کز خاک راست است بر آید گیاه کج

9. گمراهیت به بادیه های کج افگند

10. تو راه راست گیر و رو، ار هست راه کج

11. دنیا به عهد تو نشود بر مراد تو

12. کز زور دست تشنه نشد راه چاه کج

13. خسرو حساب خویش ترا داد راست پند

14. تو خواه راست دان سخنش را و خواه کج


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
* عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
شعر کامل
حافظ
* تو فرشته شوی ار جهد کنی از پی آنک
* برگ توتست که گشتست به تدریج اطلس
شعر کامل
سنایی
* دنیی آن قدر ندارد که برو رشک برند
* یا وجود و عدمش را غم بیهوده خورند
شعر کامل
سعدی