امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 453

1. چو زلفش فتنه شد بر جان، دلم آباد کی ماند

2. غم هجران ز حد بیرون، درونم شاد کی ماند

3. مکن عیب، ار بنالد جان چو نقد تن همه بردی

4. کسی کش خانه غارت گشت بی فریاد کی ماند

5. ملامت بیهده ست آزادگان را بر سر کویت

6. کسی کان روی بیند از بلا آزاد کی ماند

7. دلی داری که دردی نازموده ست از بلا هرگز

8. من ار چه درد خود گویم، بران دل یاد کی ماند

9. خرابی هاست بر جان من از دست خیال تو

10. چو سلطان تیغ کین برداشت، ملک آباد کی ماند

11. در آن دم کز کرشمه ناز در سر می کند شیرین

12. صبوری در دل شوریده فرهاد کی ماند

13. به قلاشی و رسوایی چه جای طعن بر خسرو؟

14. چو عشق افتاد در سر، عقل را بنیاد کی ماند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گرت هواست که با خضر همنشین باشی
* نهان ز چشم سکندر چو آب حیوان باش
شعر کامل
حافظ
* عمر نبود آن چه غافل از تو نشستم
* باقی عمر ایستاده‌ام به غرامت
شعر کامل
سعدی
* همه را هست همین داغ محبت که مراست
* که نه مستم من و در دور تو هشیاری هست
شعر کامل
سعدی