غزل شمارهٔ 497
1. یک خنده بزن، زان لب لعل شکرآلود
2. بر عاشق مسکین که رخ از خون تر آلود
3. یک شب ز برای دل من محرم من باش
4. بشنو ز دلم چند حدیث جگر آلود
5. مانا که بپرسی ز دل من که چه کردی؟
6. در کوی تو کز خون همه دیوار و در آلود
7. جانها که گرفتار لبت گشت چه دانی؟
8. پرواز مجو از مگسان شکر آلود
9. عاشق که بمیرد ز رخ زرد چه خیزد؟
10. عشق است دروغش که مسی را به زر آلود
11. نزل غم تو باد حرامم به فراغت
12. گر چشم دلم هیچ گه از خواب و خور آلود
13. آسوده به خاک درت، اینک سر خسرو
14. زان صندل راحت که برین درد سر آلود
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده