امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 538

1. ز اهل عقل نپسندد خردمند

2. که دارد رفتنی را پای در بند

3. نصیب امروز برگیر از متاعی

4. که فردا گرددش غیری خداوند

5. لباس زندگی بر خود مکن تنگ

6. که چون شد پاره، نتوان کرد پیوند

7. به صورت خوش مشو، از روی معنی

8. نی خامه نکوتر از نی قند

9. نصیحت گوهری دان کان نزیبد

10. مگر در گوش دانا و خردمند

11. مخور غم بهر فرزندی و مالی

12. که مالت دین بس است و صبر فرزند

13. اگر خواهی نبینی رنج بسیار

14. به اندک مایه راحت باش خرسند

15. به رعنایی منه بر خاکیان پای

16. که ایشان همچو تو بودند یک چند

17. شنو، ای دوست، پند، اما چو خسرو

18. مشو کو گوید و خود نشنود پند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر هوشمندی به معنی گرای
* که معنی بماند ز صورت بجای
شعر کامل
سعدی
* چون وا نمی کنی گرهی، خود گره مشو
* ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست
شعر کامل
صائب تبریزی
* از سر شمشیر و از نوک قلم زاید هنر،
* ای برادر، همچو نور از نار و نار از نارون
شعر کامل
ناصرخسرو