امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 540

1. از آن اهل نظر در غم اسیرند

2. که منظوران بغایت بی نظیرند

3. دیت از خوبرویان جست باید

4. به هر جایی که مشتاقان بمیرند

5. نیایند اهل دل در چشم خوبان

6. که اینان تنگ چشم، آنان حقیرند

7. کسان کز دست دل خونی نخورند

8. اگر پیرند هم طفل به شیرند

9. زهی عمر دراز عاشقان، گر

10. شب هجران حساب عمر گیرند

11. به دیداری که بنمایدم از دور

12. پذیرفتم به جان، گر جان پذیرند

13. درون دیده شانم نیکوان را

14. اگر چه راست در بالا چو تیرند

15. به دردت مردمان چشم خسرو

16. در آب دیده مرغ آبگیرند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر
* که این حدیث ز پیر طریقتم یادست
شعر کامل
حافظ
* مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی
* که فرشته ره ندارد به مقام آدمیت
شعر کامل
سعدی
* مهرگان از باد بیرون آورد یاقوت را
* لعل را نوروز بر بندد به شاخ ارغوان
شعر کامل
امیر معزی