امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 590

1. گر یار به دل درون نباشد

2. صبر از دل من برون نباشد

3. بی خواب و قرار ماندم، آری

4. دل گمشده را سکون نباشد

5. گر صبر کنیم، جان توان برد

6. لیکن چه کنیم چون نباشد؟

7. ای دوست، ز گریه هم بماندم

8. کاندر تن مرده خون نباشد

9. دل برد ز خسرو آرزویت

10. جان برد، ولی کنون نباشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ما به فلک بوده‌ایم یار ملک بوده‌ایم
* باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست
شعر کامل
مولوی
* تا غنچه به باغ از دهن تنگ تو دم زد
* عطار صبا مشک ختن در دهنش کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* چه خوش باغیست باغ زندگانی
* گر ایمن بودی از باد خزانی
شعر کامل
نظامی