امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 632

1. ای خوش آن وقتی که آن بدعهد با ما یار بود

2. این متاع درد را در کوی او بازار بود

3. بوستانها کاندر او بودیم خوش با دوستان

4. آن همه گلها تو پنداری سراسر خار بود

5. بارها بینم به خود آن عیش را یاد آورم

6. کاین همان مرغی ست یارب کاندر آن گلزار بود

7. می که گفتم چاشنی کن نی گمان بود بد

8. لیک مقصودم دوای سینه افگار بود

9. گر دلم دشمن گرفتی اینچنینش هم مسوز

10. کاخر ار امروز دشمن گشت، وقتی یار بود

11. دوش بیرون ریختم خونابه دل پیش چشم

12. عقل را محرم نکردم کاندر آن اغیار بود

13. دیده گر فردا مرا خصمی کند بر حق بود

14. زانکه مسکین بهر من بسیار شب بیدار بود

15. تا نگویی، ساقیا، کز می چنین بی خود شدم

16. داروی بیهوشیم آن شکل و آن رفتار بود

17. بیم تیغم نیست، لیکن این سر کم بخت را

18. دوست می دارم، که زیر پای تو بسیار بود

19. شب همی گشتم عسس، بگرفت در کویت مرا

20. درد کردش دل، ز بس نالیدن من زار بود

21. خسروا، دل بد مکن از نامرادیهای دهر

22. کاسمان را کین همه با مردم هشیار بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پا منه از راه بیرون همچو طفل نی سوار
* گر به ظاهر در کف خواهش عنانت داده اند
شعر کامل
صائب تبریزی
* خاک پیش تشنگان هرگز نگیرد جای آب
* چاره مخمور می، تریاک نتوانست کرد
شعر کامل
صائب تبریزی
* دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
* تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
شعر کامل
حافظ