امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 645

1. دل ز دست من برفت و آرزوی دل بماند

2. وز من اندر هر سر کو گفتگوی دل بماند

3. هر کجا بینم غم دل گویم و گویم از آنک

4. بر زبان افسانه های آرزوی دل بماند

5. کی خورد دربانش آبی خوش کنون کز چشمها

6. بر در آن آشنا سیلی ز جوی دل بماند

7. چشم تو می کرد چو گان بازی از ابرو، ولی

8. عقل و جان لاف حریفی زد، ز بوی دل بماند

9. نرخ جانم یک نظر شد، بین یکی زین سو، ازانک

10. دیر شد کاین رخت کاسد پیش روی دل بماند

11. شرمسارم از سگان کوی تو زان کز رهی

12. دل تو بردی و به گرد کوی بوی دل بماند

13. بر سر کوی تو می ترسم که جان هم گم کند

14. عاشق گم گشته کاندر جستجوی دل بماند

15. دل به زلفت خو گرفت و عشق غم بر من گماشت

16. یادگار این فتنه ها بر من ز خوی دل بماند

17. خسروا، گر دل کشی، سهل است، از بند قضا

18. کاین رسن ناید برون کاندر گلوی دل بماند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رهنوردانی که چون خورشید تنها می روند
* از زمین پست بر اوج ثریا می روند
شعر کامل
صائب تبریزی
* ظالم به ظلم خویش گرفتار می شود
* از پیچ و تاب نیست رهایی کمند را
شعر کامل
صائب تبریزی
* تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
* همواره مرا کوی خرابات مقام است
شعر کامل
حافظ