امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 703

1. رسم خونریز در آن خوی جفاساز بماند

2. این کله بر سر آن ترک سرانداز بماند

3. گفتمی نام تو و زیستمی هر دم پیش

4. که ز لب کم نشود کام تو و گاز بماند

5. گه رود جان و گهی باز بیاید در تن

6. گه به تاباک در اندیشه آن ناز بماند

7. باد چستی که بر آید سر عشاق ز دوش

8. این هوا در سر آن سرو سرافراز بماند

9. بستن چشم ندانم که چه باشد، آنگاه

10. که برفت از نظر و دیده من باز بماند

11. زاهدی در تو نظر کرد، صلاحش بردی

12. به یکی بازی ازان چشم دغابار بماند

13. ناله ناخوش خسرو که ز غم می آید

14. خجل آواز که چون مطرب ناساز بماند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نفسی بیا و بنشین سخنی بگوی و بشنو
* که قیامتست چندان سخن از دهان خندان
شعر کامل
سعدی
* نان جو بر سفره ما گر نباشد، گو مباش
* نعمتی همچون زبان گندمین داریم ما
شعر کامل
صائب تبریزی
* پنجهٔ تاک ز سرمای سحر می‌لرزد
* لاله از بهر همین کرده فروزان منقل
شعر کامل
وحشی بافقی