امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 712

1. هر شب از سینه من تیر بلا می گذرد

2. تو چه دانی که برین سینه چها می گذرد؟

3. دل، اگر سنگ بود طاقت آتش نبود

4. آنچه از غمزه او بر دل ما می گذرد

5. گر جفایی کند آن شوخ، مرا عیبی نیست

6. گو بکن، لیک ز اندازه چرا می گذرد؟

7. عاشقان را همه عمر از پی نظاره تو

8. شب به زاری و سحرگه به دعا می گذرد

9. یارب، این باد سحر از چه چنین خوش بوی است؟

10. مگر اندر سر آن زلف دو تا می گذرد

11. تو چه مرغی کاثرت نیست که از سوز دلم

12. سوخت هر مرغ که بر روی هوا می گذرد

13. خسروا، بگذر از اندیشه خوبان کامروز

14. موسم فتنه و ایام بلا می گذرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بجای سخن گر بتو جان فرستم
* چنان دان که زیره بکرمان فرستم
شعر کامل
سیف فرغانی
* حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
* کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
شعر کامل
حافظ
* شبم در ماتم هجران دو ابرو در خیال آمد
* به سینه هر کجا ناخن زدم شکل هلال آمد
شعر کامل
جامی