امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 715

1. آنچه بر خرمن گل باد سحرگاه کند

2. زلف تو با شب و رخسار تو با ماه کند

3. از خیالت شب عاشق به درازی بگذشت

4. رفتن و آمدن از زلف تو کوتاه کند

5. خیز و بخرام که از بهر خرامیدن تست

6. شانه کو بر سر خوبان جهان راه کند

7. نازنینا، ز پی سایه تست از خورشید

8. گل که او خیمه زند، ماه که خرگاه کند

9. دیده در چاه زنخدان تو افتاد مرا

10. با که گویم که ازین واقعه آگاه کند؟

11. ناله من که یکی بود و دو شد از زنخت

12. همچو آواز که مردم به سر چاه کند

13. آتشی در دل خسرو زدی و آه نکرد

14. کاتشی دیگر برخیزد، اگر آه کند

15. خسروا، گر ستم از دوست رسد، باکی نیست

16. چاره تسلیم بود هر چه که آن شاه کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به آزادی توانگر شو که در ایام بی برگی
* همین سرو و صنوبر سبز در گلزار می ماند
شعر کامل
صائب تبریزی
* یکی را سنبل از گل بر کشیده
* یکی را گرد گل سنبل دمیده
شعر کامل
نظامی
* به چشم ظاهر اگر رخصت تماشا نیست
* نبسته است کسی شاهراه دلها را
شعر کامل
صائب تبریزی