امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 75

1. دلم در عاشقی آواره شد آواره تر بادا

2. تنم از بیدلی بیچاره شد بیچاره تر بادا

3. به تاراج عزیزان زلف تو عیارییی دارد

4. به خونریز غریبان چشم تو عیاره تر بادا

5. رخت تازه ست و بهر مردن خود تازه تر خواهم

6. دلت خاره ست و بهر کشتن من خاره تر بادا

7. گر ای زهد، دعای خیر می گویی مرا این گو

8. که آن آواره از کوی بتان آواره تر بادا

9. همه گویند کز خونخواریش خلقی به جان آمد

10. من این گویم که بهر جان من خونخواره تر بادا

11. دل من پاره گشت از غم نه زانگونه که به گردد

12. وگر جانان بدین شاد است، یارب، پاره تر بادا

13. چو باتر دامنی خو کرد خسرو با دو چشم تر

14. به آب چشم پاکان دامنش همواره تر بادا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شیطان راه ما نشود گندم بهشت
* ما را بس است نان جوین دیار خویش
شعر کامل
صائب تبریزی
* ایکه از بهر نمازت گوش جان بر قامتست
* قامتی را جوی کاید سرو پیشش در نماز
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* نشان مردمی در مردم عالم نمی یابم
* اگر دارد وجودی مردمی، مردم گیا دارد
شعر کامل
صائب تبریزی