امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 766

1. دوش آتش زدی و گریه مرا یاری داد

2. ناله من همه کو را شغب و زاری داد

3. چشم دارم که به خواب اجلم خسپاند

4. خاک کویت که مرا سرمه بیداری داد

5. مست بگذشتی و شد بیخودیم رهزن عشق

6. تا که همراه شد و بخت کرا یاری داد

7. همه شب خلق در آسایش و من در فریاد

8. روز بد بین که دلم را چه گرفتاری داد؟

9. یارب، از خون منش هیچ نگیری دامن

10. گر چه در کشتن من داد جفا کاری داد

11. عقل کو بر سر من کار نمایی کردی

12. کارم افتاد، چو بر جان خط بیزاری داد

13. همه در بار تو بستند دل و خسرو بین

14. داد عقل و دل و دین، نیز به سر باری داد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* این که تو داری قیامتست نه قامت
* وین نه تبسم که معجزست و کرامت
شعر کامل
سعدی
* مشو زنهار ایمن از خمار باده عشرت
* که دارد خنده گل گریه تلخ گلاب از پی
شعر کامل
صائب تبریزی
* گویند تمنایی از دوست بکن سعدی
* جز دوست نخواهم کرد از دوست تمنایی
شعر کامل
سعدی