امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 836

1. یارب، چه بود امشب و مهمان من که بود؟

2. تسکین جان بی سروسامان من که بود؟

3. بیدار گشت بختم و البته راست شد

4. آن جمله خوابهای پریشان من که بود

5. شبها ز هجر زیستم از جان دیگران

6. امشب که مرده زنده شدم جان من که بود؟

7. حیران آه و ناله من بود تا صباح

8. باری نگه کنید که حیران من که بود؟

9. نگذاشت آب دیده که نیکو ببینمش

10. یارب که پیش دیده گریان من که بود؟

11. بیهوشیم بلا شد، اگر نه چو خواب کرد

12. گر بوسه دادمیش نگهبان من که بود؟

13. ژولیده خاسته ست، تفحص کن، ای رقیب

14. کاندم که خفته پهلوی جانان من که بود؟

15. من بوده ام حریف شرابش تمام روز

16. شب پاسبان دولت سلطان من که بود؟

17. بدنام روزگار شدی، خسروا، ز عشق

18. رسوای شهر و شهره مردان من که بود؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از صحبت نیکان نشود طینت بدنیک
* بادام همان تلخ برون از شکر آید
شعر کامل
صائب تبریزی
* کارم چو زلف یار پریشان و درهمست
* پشتم به سان ابروی دلدار پرخمست
شعر کامل
سعدی
* به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
* به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم
شعر کامل
سعدی