امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 837

1. یارب که دوش غایب من خانه که بود؟

2. تشویش این چراغ ز پروانه که بود؟

3. من مست بوده ام به خرابات عاشقان

4. آن نازنین به مجلس مستانه که بود؟

5. باری نبود در دلم امشب نشان صبر

6. تا آن رونده باز به ویرانه که بود؟

7. از گریه شبانه سرم درد می کند

8. یارب که این شراب زخمخانه که بود؟

9. می تافت دوش زلف چو زنجیر، وه که باز

10. آن وقت درد بیدل و پروانه که بود؟

11. فرمان نداده روی تو چندین که آسمان

12. اقطاع آفتاب ز کاشانه که بود؟

13. دست مبارک تو که دی رنجه شد ز تیغ

14. آن دولت از پی سر مردانه که بود؟

15. ماند از بلای خال تو خسرو به دام زلف

16. آن مرغ را نگر هوس دانه که بود؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کیست در این شهر که او مست نیست
* کیست در این دور کز این دست نیست
شعر کامل
مولوی
* وادی پیموده را از سرگرفتن مشکل است
* چون زلیخا، عشق می ترسم جوان سازد مرا
شعر کامل
صائب تبریزی
* ای آشنا که گریه کنان پند می دهی
* آب از برون مریز که آتش به جان گرفت
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی