امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 849

1. دل جز ترا به سینه درون جایگه نداد

2. وین مملکت زمانه به خورشید و مه نداد

3. آبش مباد ریخته، هر چند زان زنخ

4. صد تشنه را بکشت که آبی ز چه نداد

5. صوفی که خاک نیست سرش در ره بتان

6. گفتش به سر زنید که پیرش کله نداد

7. دیدن به خواب هست گنه، لیک دوزخی ست

8. آن کس که در جمال تو داد گنه نداد

9. شرمنده از هلاکت خسرو مشو، چه شد

10. یک جانت بیش داد، سه و چار و ده نداد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بنفشه طره مفتول خود گره می‌زد
* صبا حکایت زلف تو در میان انداخت
شعر کامل
حافظ
* با وجود تو لب و چشم نظربازان را
* هوس شکر و اندیشهٔ بادام نماند
شعر کامل
فروغی بسطامی
* در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
* از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت
شعر کامل
حافظ