امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 893

1. دلم ز دست برفته ست و پیش باز نیابد

2. نوازشی هم از آن یار دلنواز نیاید

3. تمام عرصه عالم سپاه فتنه بگیرد

4. اگر ز عارض یارم خط جواز نیاید

5. درید پرده، فرو ریخت راز دل بر صحرا

6. ز پرده ای که چنین شد حجاب راز نیاید

7. بتا به ناز بکشتی هزار صاحب دل را

8. کسی به پیش تو میرد که گاه ناز نیاید

9. چو خاک پای تو گشتم بگو که در ته پایت

10. به خاک روفتن آن گیسوی دراز نیاید

11. گرم بگویی «بوسه بزن بر آن لب شیرین »

12. مرا ز غایت شادی دهن فراز نیاید

13. اگر به باغ رسد قامت بلند تو روزی

14. عجب بود که اگر سرو در نماز نیاید

15. دهند پند که بازآ، من آن مجال ندارم

16. که هر که رفت به کویت به خانه باز نیاید

17. جهان بسوخت حدیث نیازمندی خسرو

18. خنک بود سخنی کز سر نیاز نیاید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن که از سنبل او غالیه تابی دارد
* باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد
شعر کامل
حافظ
* چرخ را آرامگاه عافیت پنداشتم
* آشیان کردم تصور ،خانه صیاد را
شعر کامل
صائب تبریزی
* به دشواری ز رنگ و بو گران جان دست بردارد
* که از سیمای ناخن دیرتر رنگ حنا ریزد
شعر کامل
صائب تبریزی