غزل شمارهٔ 939
1. نه بخت آنکه به موی تو راه خواهم کرد
2. ز خواب یا به خیالت نگاه خواهم کرد
3. چنین که جان به لب آمد مرا ز درد فراق
4. شکیب سهل بود، چندگاه خواهم کرد
5. چو هیچ قصه شبهای مات باور نیست
6. کنون ستاره و مه را گواه خواهم کرد
7. نمی رود ز من آن آفت نظر ترسم
8. که عمر در سر این یک نگاه خواهم کرد
9. بپوش چشم من و آب دیدگان امروز
10. که من نظاره آن کج کلاه خواهم کرد
11. گذر چه می کنی آخر به سویم، ای ساقی
12. مکن که توبه عمرم تباه خواهم کرد
13. ز بهر آنکه نبینم برابرت سایه
14. ز دود سینه جهانی سیاه خواهم کرد
15. چرا مقابل روی تو می شود آخر؟
16. مبین در آینه، جانا، که آه خواهم کرد
17. جفا که می رود امشب ز هجر بر خسرو
18. حکایت ار بزنم، صبحگاه خواهم کرد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده