امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 942

1. شب اوفتاد و غمم باز کار خواهد کرد

2. دو چشم تیره ستاره شمار خواهد کرد

3. به کینه، ای بت نامهربان، چنین خونم

4. مخور که این میت آخر خمار خواهد کرد

5. چو یار دید که قصد رقیب دارم، گفت

6. گدا نگر که به سگ کارزار خواهد کرد

7. خیال یار گذر کرد این طرف، ای صبر

8. بیا که باز مرا بیقرار خواهد کرد

9. مرا ز تنگی خاطر هوای این خانه

10. چنین که می نگرم، سایه وار خواهد کرد

11. دلم به صحبت رندان همی کشد دایم

12. دعای پیر خرابات کار خواهد کرد

13. گزیر نیست ز تو، هر جفا که هست، بکن

14. که بنده هر چه بود، اختیار خواهد کرد

15. مگو حکایت او، ای رقیب بد، چندین

16. که در دلم همه شب خارخار خواهد کرد

17. مشو وبال زده ای اجل، تو در حق من

18. که آنچه مصلحت تست یار خواهد کرد

19. به عشق مرد شود کشته، وین هنر، خسرو

20. اگر حیات بود، مردوار خواهد کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کشم خنجر چو سوسن بر تن خویش
* چو گل در خون کشم پیراهن خویش
شعر کامل
جامی
* خون می خورد کریم ز مهمان سیر چشم
* داغ است عشق از دل بی آرزوی من
شعر کامل
صائب تبریزی
* ای مسلمانان به فریادم رسید
* کان فلانی بی‌وفایی می‌کند
شعر کامل
سعدی