انوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 108

1. با روی دلفروزت سامان بنمی‌ماند

2. با زلف جهان‌سوزت ایمان بنمی‌ماند

3. در ناحیت دلها با عشق تو شد والی

4. جز شحنهٔ عشقت را فرمان بنمی‌ماند

5. زین دست عمل کاکنون آورد غم عشقت

6. آن کیست که در عشقت حیران بنمی‌ماند

7. در حقهٔ جان بردم غم تا بنداند کس

8. هرچند همی کوشم پنهان بنمی‌ماند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بهر موئی از آن زلف پریشان
* دل جمعی پریشان می‌توان یافت
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* مجال صبر تنگ آمد به یک بار
* حدیث عشق بر صحرا فکندم
شعر کامل
سعدی
* آفتاب آهسته بگذارد در این غمخانه پای
* تا مبادا چون حباب از هم بریزد خانه‌ام
شعر کامل
رهی معیری