انوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 121

1. آن شوخ دیده دیده چو بر هم نمی‌زند

2. دل صبر پیشه کرد و کنون دم نمی‌زند

3. زو صد هزار زخم جفا دارم و هنوز

4. چون دست یافت زخم یکی کم نمی‌زند

5. گه گه به طعنه طال بقایی زدی مرا

6. واکنون چو راه دل بزد آنهم نمی‌زند

7. کی دست دل کنون در شادی زند ز عشق

8. الا به دست او در یک غم نمی‌زند

9. یارب چه فتح باب بلایی است آن کزو

10. یک ابر دیده نیست کزو نم نمی‌زند

11. چشمش کدام زاویه غارت نمی‌کند

12. زلفش کدام قاعده بر هم نمی‌زند

13. القصه در ولایت خوبی به کام دل

14. زد نوبتی که خسرو عالم نمی‌زند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زیره را من سوی کرمان آورم
* گر به پیش تو دل و جان آورم
شعر کامل
مولوی
* اگر چون نیشکر سنگین دلان پامال سازندت
* تو از هر بند انگشتی سر تنگ شکر وا کن
شعر کامل
صائب تبریزی
* هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست
* ما به فلک می‌رویم عزم تماشا که راست
شعر کامل
مولوی