انوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 148

1. ز هجران تو جانم می‌برآید

2. بکن رحمی مکن کاخر نشاید

3. فروشد روزم از غم چند گویی

4. که می‌کن حیله‌ای تا شب چه زاید

5. سیه‌رویی من چون آفتابست

6. به روز آخر چراغی می‌بباید

7. به یک برف آب هجرت غم چنان شد

8. که از خونم فقعها می‌گشاید

9. گرفتم در غمت عمری بپایم

10. چه حاصل چون زمانه می‌نپاید

11. درین شبها دلم با عشق می‌گفت

12. که از وصلت چه گویم هیچم آید

13. هنوز این بر زبانش ناگذشته

14. فراقت گفت آری می‌نماید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرغ پرنده اگر در قفسی پیر شود
* همچنان طبع فرامش نکند پروازش
شعر کامل
سعدی
* آسیای فلک از آب مروت خالی است
* تا دلت چاک چو گندم نشود نان مطلب
شعر کامل
صائب تبریزی
* دلا در ملک شبخیزی گر از اندوه نگریزی
* دم صبحت بشارتها بیارد زآن دیار آخر
شعر کامل
حافظ