انوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 223

1. بیا ای راحت جانم که جان را بر تو افشانم

2. زمانی با تو بنشینم ز دل این جوش بنشانم

3. ز حال دل که معلومست که هم این بود و هم آن شد

4. بگویم شمه‌ای با تو ترا معلوم گردانم

5. به دندان مزد جان خواهی که آیی یک زمان با من

6. گواه آری روا باشد حریف آب دندانم

7. مرا گویی چه داری تو که پیش من کشی آنرا

8. چه دارم هرچه دارم من نشاید آن ترا دانم

9. یکی دریای خون دانم که آنرا دیده می‌گویم

10. یکی وادی غم دانم که آنرا دل همی خوانم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن
* مقدمش یا رب مبارک باد بر سرو و سمن
شعر کامل
حافظ
* هزار بادیه سهلست با وجود تو رفتن
* و گر خلاف کنم سعدیا به سوی تو باشم
شعر کامل
سعدی
* حسنی که کامل افتاد ایجاد می کند عشق
* هر قطره اشک این شمع پروانه دگر شد
شعر کامل
صائب تبریزی