انوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 229

1. دل را به غمت نیاز می‌بینم

2. کارت همه کبر و ناز می‌بینم

3. وان جامه که دی وصل ما بودی

4. اکنون نه بر آن طراز می‌بینم

5. صد گونه زیان همی پدید آید

6. سرمایهٔ دل چو باز می‌بینم

7. آنرا که فلک همی کند نازش

8. او را به تو هم نیاز می‌بینم

9. هین چند که زلف گردهٔ تو

10. بر دست غمت دراز می‌بینم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آفتاب از بیم آن کین جرم را نسبت بدوست
* همچو کلکت زرد شد بر گنبد نیلوفری
شعر کامل
انوری
* سحر به بوی گلستان دمی شدم در باغ
* که تا چو بلبل بی‌دل کنم علاج دماغ
شعر کامل
حافظ
* ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست
* گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست
شعر کامل
سعدی