انوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 240

1. عاشقی چیست مبتلا بودن

2. با غم و محنت آشنا بودن

3. سپر خنجر بلا گشتن

4. هدف ناوک قضا بودن

5. بند معشوق چون به بستت پای

6. از همه بندها جدا بودن

7. زیر بار بلای او همه عمر

8. چون سر زلف او دوتا بودن

9. آفتاب رخش چو رخ بنمود

10. پیش او ذرهٔ هوا بودن

11. به همه محنتی رضا دادن

12. وز همه دولتی جدا بودن

13. گر لگدکوب صد جفا باشی

14. همچنان بر سر وفا بودن

15. عشق اگر استخوانت آس کند

16. سنگ زیرین آسیا بودن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو مست چشم تو نبود شراب را چه طرب
* چو همرهم تو نباشی سفر چه سود کند
شعر کامل
مولوی
* ما قصهٔ سکندر و دارا نخوانده‌ایم
* از ما به جز حکایت مهر و وفا مپرس
شعر کامل
حافظ
* تو در آیینه نظر داری و زین بی‌خبری
* که به دیدار تو آیینه نظرها دارد
شعر کامل
فروغی بسطامی