انوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 241

1. هم مصلحت نبینی رویی به ما نمودن

2. زایینهٔ دل ما زنگار غم زدودن

3. زانجا که روی کارست خورشید آسمان را

4. با روی تو چه رویست جز بندگی نمودن

5. بر چیست این تکبر وین را همی چه خوانند

6. آخر دلت نگیرد زین خویشتن ستودن

7. در دولت تو آخر ما را شبی بباید

8. زلف کژت بسودن قول خوشت شنودن

9. احسنت والله الحق داری رخان زیبا

10. کردم ترا مسلم در جمله دل ربودن

11. گفتی که خون و جانت ما را مباح باشد

12. فرمان تراست آری نتوان برین فزودن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای جویبار راستی از جوی یار ماستی
* بر سینه‌ها سیناستی بر جان‌هایی جان فزا
شعر کامل
مولوی
* دل من رای تو دارد سر سودای تو دارد
* رخ فرسوده زردم غم صفرای تو دارد
شعر کامل
مولوی
* هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی
* پیداست نگارا که بلند است جنابت
شعر کامل
حافظ