انوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 312

1. ناز از اندازه بیرون می‌کنی

2. وز جگر خوردن دلم خون می‌کنی

3. هرچه من از سرکشی کم می‌کنم

4. در کله‌داری تو افزون می‌کنی

5. ماه رخسارت نه بس در میغ هجر

6. نیز با این جور گردون می‌کنی

7. چون به یک نوع از جفا تن دردهیم

8. تازه صد نوع دگرگون می‌کنی

9. اینت دستی کاندرین بازی تراست

10. نیک خار از پای بیرون می‌کنی

11. هر زمان گویی که من نیک آورم

12. این سخن باری بگو چون می‌کنی

13. در حساب انوری هرگز نبود

14. کز تو این آید که اکنون می‌کنی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همچنان طفلی که در وحشت سرایی مانده است
* دل درون سینه ام بی طاقتی ها می کند
شعر کامل
رهی معیری
* کنون دل بستگی غنچه با گل، کی نهان ماند؟
* که هرچ اندر دل غنچه ست سوسن بر زبان دارد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* سرسری نتوان به کنه حیله اندوزان رسید
* کز تأمل آب زیرکاه روشن می شود
شعر کامل
صائب تبریزی