غزل شمارهٔ 38
1. عشق تو دل را نکو پیرایهایست
2. دیده را دیدار تو سرمایهایست
3. تیر مژگان ترا خون ریختن
4. در طریق عشق کمتر پایهایست
5. از وفا فرزند اندوه ترا
6. دل ز مادر مهربانتر دایهایست
7. بنده گشت از بهر تو دل دیده را
8. گرچه دل را دیده بد همسایهایست
9. زان مرا وصلت به دست هجر داد
10. کز پی هر آفتابی سایهایست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده