غزل شمارهٔ 6
1. گر باز دگرباره ببینم مگر اورا
2. دارم ز سر شادی بر فرق سر او را
3. با من چو سخن گوید جز تلخ نگوید
4. تلخ از چه سبب گوید چندین شکر او را
5. سوگند خورم من به خدا و به سر او
6. کاندر دو جهان دوست ندارم مگر او را
7. چندان که رسانید بلاها به سر من
8. یارب مرسان هیچ بلایی به سر او را
9. هر شب ز بر شام همی تا به سحرگه
10. رخساره کنم سرخ ز خون جگر او را
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده