غزل شمارهٔ 202
1. ز دلتنگی به جانم با که گویم؟
2. ز غصه ناتوانم، با که گویم؟
3. ز تنهایی ملولم، چند نالم؟
4. ز بییاری به جانم، با که گویم؟
5. به عالم در، ندارم غمگساری
6. نمیدارم، ندانم با که گویم؟
7. ز غصه صدهزاران قصه دارم
8. ولی پیش که خوانم؟ با که گویم؟
9. چو مرغ نیم بسمل در غم یار
10. میان خون تپانم، با که گویم؟
11. فتاده چون بود در دام صیدی؟
12. ز محنت همچنانم، با که گویم؟
13. به کام دوستان بودم، کنون باز
14. به کام دشمنانم، با که گویم؟
15. مرا از زندگانی نیست سودی
16. ز هستی در زیانم، با که گویم؟
17. همه بیداد بر من از عراقی است
18. ز بودش در فغانم، با که گویم؟
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده