عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 265

1. خوشا دردی!که درمانش تو باشی

2. خوشا راهی! که پایانش تو باشی

3. خوشا چشمی!که رخسار تو بیند

4. خوشا ملکی! که سلطانش تو باشی

5. خوشا آن دل! که دلدارش تو گردی

6. خوشا جانی! که جانانش تو باشی

7. خوشی و خرمی و کامرانی

8. کسی دارد که خواهانش تو باشی

9. چه خوش باشد دل امیدواری

10. که امید دل و جانش تو باشی!

11. همه شادی و عشرت باشد، ای دوست

12. در آن خانه که مهمانش تو باشی

13. گل و گلزار خوش آید کسی را

14. که گلزار و گلستانش تو باشی

15. چه باک آید ز کس؟ آن را که او را

16. نگهدار و نگهبانش تو باشی

17. مپرس از کفر و ایمان بی‌دلی را

18. که هم کفر و هم ایمانش تو باشی

19. مشو پنهان از آن عاشق که پیوست

20. همه پیدا و پنهانش تو باشی

21. برای آن به ترک جان بگوید

22. دل بیچاره، تا جانش تو باشی

23. عراقی طالب درد است دایم

24. به بوی آنکه درمانش تو باشی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حافظ اندر درد او می‌سوز و بی‌درمان بساز
* زان که درمانی ندارد درد بی‌آرام دوست
شعر کامل
حافظ
* خوشا دردی که از چشم بداندیشان نهان باشد
* خوشا چاکی که چون خرما به جیب استخوان باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* اگر آن گنج گران می‌طلبی رنج ببر
* گل مپندار که بی‌زحمت خاری باشد
شعر کامل
اوحدی