عطاربلبل نامه (فهرست)

شمارهٔ 3-فرستادن سلیمان(ع) باز را باحضار بلبل ومراعات او ازتشویش

1. ز مرغان چون سلیمان قصه بشنید

2. بتندید و ببالید و بجوشید

3. یکی از خشم آتش را برافروخت

4. گهی بر آب و آتش را فرو سوخت

5. همان دم باز را فرمود هان زود

6. برو چون آتش و باز آی چون دود

7. به بین خود تا چه مرغ است آنکه مرغان

8. ز دست او همی دارند افغان

9. ز دانش بهره دارد یا ندارد

10. چو شیران زهره دارد یا ندارد

11. چرا آرد به بین نفرت ز کثرت

12. که داد او را بگو منشور وحدت

13. نمی‌گردد دمی خالی ز غوغا

14. نمی‌بندد کمر در خدمت ما

15. چرا از خدمت ما مستمند است

16. وزین دوری گزیدن دردمند است

17. مگر دیوانه و مستست و بی خود

18. که دائم غافلست از نیک و از بد

19. به تن زار و نزارش می‌نمایند

20. به هر گلزار زارش می‌نمایند

21. ز استغناء او بسیار گفتند

22. همه مرغان ز عشقش درشگفتند

23. چو نزدیکش رسی میکن تبسم

24. مبادا کو بمیرد از توهم

25. مگو سختش بنه انگشت بر لب

26. نگه می‌دارش از منقار و مخلب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به پوشیدن ستر درویش کوش
* که ستر خدایت بود پرده پوش
شعر کامل
سعدی
* اگر خدای نباشد ز بنده‌ای خشنود
* شفاعت همه پیغمبران ندارد سود
شعر کامل
سعدی
* جهان‌آفرین تا جهان آفرید
* سواری چو رستم نیامد پدید
شعر کامل
فردوسی