عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 128

1. تا دل من راه جانان بازیافت

2. گوهری در پردهٔ جان بازیافت

3. دل که ره می‌جست در وادی عشق

4. خویش را گم کرد ره زان بازیافت

5. هر که از دشورای هستی برست

6. آنچه مقصود است آسان بازیافت

7. یک شبی درتاخت دل مست و خراب

8. راه آن زلف پریشان بازیافت

9. چون به تاریکی زلفش راه برد

10. زنده گشت و آب حیوان بازیافت

11. آفتاب هر دو عالم آشکار

12. زیر زلف دوست پنهان بازیافت

13. آنچه خلق از دامن آفاق جست

14. او نهان سر در گریبان بازیافت

15. می‌ندانم تا ز جان برخورد نیز

16. آنکه روی و زلف جانان بازیافت

17. هر که زلفش دید کافر شد به حکم

18. وانکه درویش دید ایمان بازیافت

19. طالب درد است عطار این زمان

20. کز میان درد درمان بازیافت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خرمن گل بود و شد از مرگ شاخ زعفران
* صد گلستان بیش ارزد زعفران عاشقان
شعر کامل
مولوی
* دل آگاه در پیری زغفلت بیش می لرزد
* که وقت صبح اکثر شبروان را خواب می آید
شعر کامل
صائب تبریزی
* بند بگسل باش آزاد ای پسر
* چند باشی بند سیم و بند زر
شعر کامل
مولوی