عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 152

1. چون لعل توام هزار جان داد

2. بر لعل تو نیم جان توان داد

3. جان در غم عشق تو میان بست

4. دل در غمت از میان جان داد

5. جانم که فلک ز دست او بود

6. از دست تو تن در امتحان داد

7. پر نام تو شد جهان و از تو

8. می‌نتواند کسی نشان داد

9. ای بس که رخ چو آتش تو

10. دل سوخته سر درین جهان داد

11. پنهان ز رقیب غمزه دوشم

12. لعل تو به یک شکر زبان داد

13. امروز چو غمزه‌ات بدانست

14. تاب از سر زلف تو در آن داد

15. از غمزهٔ تو کنون نترسم

16. چون لعل توام به جان امان داد

17. دندان تو گرچه آب دندانست

18. هر لقمه که دادم استخوان داد

19. ابروی تو پشت من کمان کرد

20. ای ترک تو را که این کمان داد

21. عطار چو مرغ توست او را

22. سر نتوانی ز آشیان داد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پرویز کنون گم شد، زان گمشده کمتر گو
* زرین تره کو برخوان؟ رو کم ترکوا برخوان
شعر کامل
خاقانی
* ذره ذره کاندرین ارض و سماست
* جنس خود را هر یکی چون کهرباست
شعر کامل
مولوی
* سعدیا عمر گران مایه به پایان آمد
* همچنان قصه سودای تو را پایان نیست
شعر کامل
سعدی