عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 173

1. گر نکوییت بیشتر گردد

2. آسمان در زمین به سر گردد

3. آفتابی که هر دو عالم را

4. کار ازو همچو آب زر گردد

5. زآرزوی رخ تو هر روزی

6. روی بر خاک دربدر گردد

7. نرسد آفتاب در گردت

8. گرچه صد قرن گرد در گردد

9. گر بیابد کمال تو جزوی

10. عقل کل مست و بیخبر گردد

11. صبح از شرم سر به جیب کشد

12. دامن آفتاب تر گردد

13. هر که بر یاد چشمهٔ نوشت

14. زهر قاتل خورد شکر گردد

15. درد عشق تو را که افزون باد

16. گر کنم چاره بیشتر گردد

17. چون ز عشقت سخن رود جایی

18. سخن عقل مختصر گردد

19. چه دهی دم مرا دلم برسوز

20. کاتش از باد تیزتر گردد

21. بر رخم گرچه خون دل گرم است

22. از دم سرد من جگر گردد

23. دل عطار هر زمان بی تو

24. در میان غمی دگر گردد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن نه شب بود در ایام لیلی هر صباح
* آسمان شب تا سحر بر حال مجنون می‌گریست
شعر کامل
هلالی جغتایی
* به منزل رسید آنک پوینده بود
* رهی یافت آن کس که جوینده بود
شعر کامل
فردوسی
* سحر ز روی خود ای کاش پرده بردارد
* که باغبان زند آتش به باغ یاسمنش
شعر کامل
فروغی بسطامی