عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 172

1. بودی که ز خود نبود گردد

2. شایستهٔ وصل زود گردد

3. چوبی که فنا نگردد از خود

4. ممکن نبود که عود گردد

5. این کار شگرف در طریقت

6. بر بود تو و نبود گردد

7. هرگه که وجود تو عدم گشت

8. حالی عدمت وجود گردد

9. ای عاشق خویش وقت نامد

10. کابلیس تو در سجود گردد

11. دل در ره نفس باختی پاک

12. تا نفس تو جفت سود گردد

13. دل نفس شد و شگفتت آید

14. گر یک علوی جهود گردد

15. هر دم که به نفس می برآری

16. در دیدهٔ دل چو دود گردد

17. بی شک دل تو از آن چنان دود

18. کوری شود و کبود گردد

19. عطار بگفت آنچه دانست

20. باقی همه بر شنود گردد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سایه قد تو بر قالبم ای عیسی دم
* عکس روحیست که بر عظم رمیم افتادست
شعر کامل
حافظ
* نقل هر جور که از خلق کریمت کردند
* قول صاحب غرضان است تو آن‌ها نکنی
شعر کامل
حافظ
* به اندک فرصتی تاک از درختان گشت رعناتر
* نگردد زیردست آن کس که از اهل کرم باشد
شعر کامل
صائب تبریزی