عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 189

1. اگر درمان کنم امکان ندارد

2. که درد عشق تو درمان ندارد

3. ز بحر عشق تو موجی نخیزد

4. که در هر قطره صد طوفان ندارد

5. غمت را پاک‌بازی می‌بباید

6. که صد جان بخشد و یک جان ندارد

7. به حسن رای خویش اندیشه کردم

8. به حسن روی تو امکان ندارد

9. فروگیرد جهان خورشید رویت

10. اگر زلف تواش پنهان ندارد

11. فلک گر صوفییی پیروزه‌پوش است

12. ولی این هست او را کان ندارد

13. اگرچه در جهان خورشید رویش

14. به زیبایی خود تاوان ندارد

15. چو نتواند که چون روی تو باشد

16. بگو تا خویش سرگردان ندارد

17. چو طوطی خط تو بر دهانت

18. کسی بر نقطه صد برهان ندارد

19. سر زلف تو چون گیرم که بی تو

20. غمم چون زلف تو پایان ندارد

21. لبت خونم چرا ریزد به دندان

22. اگر بر من به خون دندان ندارد

23. فرید امروز خوش خوان‌تر ز خطت

24. خطی سرسبز در دیوان ندارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همه را دیده در اوصاف تو حیران ماندی
* تا دگر عیب نگویند من حیران را
شعر کامل
سعدی
* زبان بسته به مدح محمد آرد نطق
* که نخل خشک پی مریم آورد خرما
شعر کامل
خاقانی
* نیک بخت آن کسی که داد و بخورد
* شوربخت آن که او نخورد و نداد
شعر کامل
رودکی