عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 190

1. بار دگر پیر ما رخت به خمار برد

2. خرقه بر آتش بسوخت دست به زنار برد

3. دین به تزویر خویش کرد سیه‌رو چنانک

4. بر سر میدان کفر گوی ز کفار برد

5. نعرهٔ رندان شنید راه قلندر گرفت

6. کیش مغان تازه کرد قیمت ابرار برد

7. در بر دیندار دیر چست قماری بکرد

8. دین نود ساله را از کف دیندار برد

9. درد خرابات خورد ذوق می عشق یافت

10. عشق برو غلبه کرد عقل به یکبار برد

11. چون می تحقیق خورد در حرم کبریا

12. پای طبیعت ببست دست به اسرار برد

13. در صف عشاق شد پیشه‌وری پیشه کرد

14. پیشه‌وری شد چنانک رونق عطار برد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پسته و فندق ز مهر و کین تو آگه شدند
* این فم از مدحت گشاد و آن ز بیمت بست فم
شعر کامل
مسعود سعد سلمان
* به سرو گفت کسی میوه‌ای نمی‌آری
* جواب داد که آزادگان تهی دستند
شعر کامل
سعدی
* از مشرق بناگوش خندید صبح پیری
* ما تیره روزگاران در سیر ماهتابیم
شعر کامل
صائب تبریزی