عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 192

1. عشق تو به سینه تاختن برد

2. وآرام و قرار من ز من برد

3. تن چند زنم که چشم مستت

4. جانی که نداشتم ز تن برد

5. صد گونه قرار از دل من

6. زلفت به طلسم پرشکن برد

7. عشق تو نمود دستبردی

8. مردی و زنی ز مرد و زن برد

9. با چشم تو عقل خویشتن را

10. بی خویشتنی ز خویشتن برد

11. عیسی لب روح‌بخش تو دید

12. در حال خرش شد و رسن برد

13. خضر آب حیات کی توانست

14. بی‌یاد لب تو در دهن برد

15. جمشید کجا جهان‌نمایی

16. بی عکس رخت به جام ظن برد

17. سیمرغ ز بیم دام زلفت

18. بگریخت و به قاف تاختن برد

19. گفتند بتان که چهرهٔ ما

20. قدر گل و رونق سمن برد

21. درتافت ستارهٔ رخ تو

22. وآب همه از چه ذقن برد

23. عطار چو شرح آن ذقن داد

24. گوی از همه کس بدین سخن برد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز شرم روی تو در باغ وقت گل چیدن
* گل آب گردد و از دست باغبان بچکد
شعر کامل
اوحدی
* ملامتگوی بی‌حاصل ترنج از دست نشناسد
* در آن معرض که چون یوسف جمال از پرده بنمایی
شعر کامل
سعدی
* خیال در همه عالم برفت و بازآمد
* که از حضور تو خوشتر ندید جایی را
شعر کامل
سعدی