عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 21

1. تا به عمدا ز رخ نقاب انداخت

2. خاک در چشم آفتاب انداخت

3. سر زلفش چو شیر پنجه گشاد

4. آهوان را به مشک ناب انداخت

5. تیر چشمش که عالمی خون داشت

6. اشتری را به یک کباب انداخت

7. لب شیرینش چون تبسم کرد

8. شور در لؤلؤ خوشاب انداخت

9. تاب در زلف داد و هر مویش

10. در دلم صد هزار تاب انداخت

11. خیمهٔ عنبرینت ای مهوش

12. در همه حلقها طناب انداخت

13. شوق روی چو آفتاب تو بود

14. کاسمان را در انقلاب انداخت

15. شکری از لبت به سرکه رسید

16. سرکه را باز در شراب انداخت

17. عرقی کرد عارض چو گلت

18. نظرم بر گل و گلاب انداخت

19. روی ناشسته خوشتری بنشین

20. کاتشی روی تو در آب انداخت

21. از لب تو فرید آبی خواست

22. در دلش آتش عذاب انداخت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بامداد آن لعبت خوش لب ز بهر بوی خوش
* چون گلاب پارسی بر زلف مشک‌آگین زند
شعر کامل
امیر معزی
* در چمن هر دم که چون عرعر خرامان می‌شدی
* خنده بر بالای سرو بوستان می‌آمدت
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* سیل دریا دیده هرگز برنمی گردد به جوی
* نیست ممکن هر که مجنون شد دگر عاقل شود
شعر کامل
صائب تبریزی