غزل شمارهٔ 217
1. دل دست به کافری بر آورد
2. وآیین قلندری بر آورد
3. قرائی و تایبی نمیخواست
4. رندی و مقامری بر آورد
5. دین و ره ایزدی رها کرد
6. کیش بت آزری بر آورد
7. در کنج نفاق سر فرو برد
8. سالوس و سیه گری بر آورد
9. از توبه و زهد توبهها کرد
10. مؤمن شد و کافری بر آورد
11. تا دردی درد بیدلان خورد
12. صافی شد و دلبری بر آورد
13. عطار چو بحث حال خود کرد
14. تلبیس و مزوری بر آورد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده