عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 393

1. عشق آبم برد گو آبم ببر

2. روز آرام و به شب خوابم ببر

3. چند دارم تشنهٔ لعل تو جان

4. جان خوشی زان لعل سیرابم ببر

5. من کیم خاک توام بادی به دست

6. آتشی در من زن و آبم ببر

7. نی خطا گفتم که در تاب و تبم

8. می‌نیارم تاب تو تابم ببر

9. چند تابد دل ز تاب زلف تو

10. تاب دل از زلف پرتابم ببر

11. هستم از عناب تو صفرا زده

12. این همه صفرا ز عنابم ببر

13. غرقهٔ دریای عشقت گشته‌ام

14. دست من گیر و ز غرقابم ببر

15. چون کمان شد پشت عطار از غمت

16. زین میان چون تیر پرتابم ببر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر من از دوست بنالم نفسم صادق نیست
* خبر از دوست ندارد که ز خود با خبرست
شعر کامل
سعدی
* چه کند سختی ایام به دلهای دو نیم؟
* سنگ با پسته خندان چه تواند کردن؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* عشق بی جلوه معشوق میسر نشود
* عقل دین کی برد آن وصف که دلّاله کند
شعر کامل
جامی